۲ اردیبهشت ۱۳۸۹

تبریک مرموز من و تو،

چند روز پیش بود که در وب گردی های (همان ولگردی) اینترنتیم ،صفحه ای باز شد که به مثابه آب سردی بر پیکرم بود.،سرکار خانم ملکه الیزابت(منظور همان ملکه انگلستان)در پیغامی در روز ۲۰ بهمن ۸۷ ،۲۲ بهمن را بعد از سی سال از انقلاب ایران به عنوان “روز ملی ایرانیان” خطاب کرد و این روز را به” مردم جمهوری اسلامی” تبریک گفته بودند.
خاطرم هست در ایام کودکی و نوجوانی و حتی تا زمانی که به دانشگاه وارد شدم ،هر کسی که خود را تا حدودی دارای بینش سیاسی و تحلیلگر (از راننده تاکسی تا….)می دانست انگلیس را پشت پرده تمام وقایع معرفی میکرد و عملا همه رفتارهای سیاستمداران را معلولی بر رفتار و سیاست این کشور میدانستند.شاید در آن زمان به دلیل بینش حداقلی خود گوش فرا میدادیم و باور هم میکردیم.اما زمانی این ذهنیت ورق خورد که وارد دانشگاه شده و داعیه دار روشنفکری گشتیم و به این تحلیل ها گفتیم تحلیل دایی جان ناپلئونی و آن مردم را عامه خطاب کردیم و حتی نخواستیم راجبش فکر کنیم، چون عامه همه آن را باور دارند و ما باید نوع تحلیلمان از عامه جدا باشد و اینگونه تفکر کردن برای ما مناسب نیست.
جای شکی نیست که هر مملکت و هر حاکمیتی که برای مردم و نظرات مردمی ارزش قایل است در جهتی حرکت میکند که در درجه اول به منفعافع ملیش آسیبی نرسد و در درجه بعدی برای مملکتش منفعتی داشته باشد.که مسلما سرکار خانم ملکه الیزابت نیز از این مقوله جدا نیستند و شامل همین دسته میشوند.
اما سی سال گذشته و حالا روزی به مردم ایران به عنوان روز ملی تبریک گفته میشود(تلقین میشود) که تا حال حاضر کسی آن را به عنوان روز ملی خطاب نکرده(البته شاید روز ملی هم شد)اما این یک دخالت فرهنگی مرموز در فرهنگ ملتی است که در حال حاضر انقلابشان را فدا شده می بینند.انقلابی که فرزندانش را می بلعد انقلابی که نمادش شده است بازداشت و سرکوب دانشجویانش و فعالین مدنی اش ، انقلابی که پلیس هایش برای کمی کوتاه بودن مانتو به اندازه چهار انگشت زنانش را بازداشت میکند.انقلابی که داعیه داران فعلیش باعث به تاراج رفتن مملکت شده اند و ……
نمیخواهم به مزایای این انقلاب برای کسانی که از آن بهره میبرند بپردازم.میخواهم دردهایی را بنمایانم که سالهاست با ماست .
اما سرکار الیه که گویا زمانی به این نتیجه رسیده اند، که تاریخ و فرهنگمان به یغما رفته و مردممان در زیر خط فقر به نابودی نائل شده اند و فرصتی بهتر از این نیافته اند که به احمدی نژادی هایی که در حال حاضر نماد تمام و کمال این انقلاب شده اند، ابراز ارادت کنند.
چه میشود گفت زمانی که انقلابمان نمادش احمدی نژاد است و مستعمران نیز علاقه مندد که نمادش همین باشد تا راحتر توجیه نمایند که خلیج فارسمان را عرب کنندو آب هیرمندمان را ببندند و جزایرمان را به امارات بدهند و قرارداد الجزایرمان را لغو و اروندمان را شط العرب کنند و گازمان را به قیمت آب شور بخرند و سهممان را از خزر ،ماهی سفید ، انرژی هسته ای صلح آمیز را به قیمت چندین برابر انژری غیر صلح آمیز به ما غالب کنند و ….. و مگر چیز دیگری باقی مانده، حالا هم تبریک میگویند به “مردم جمهوری اسلامی” به دلیل استقرار چنین حکومتی که جنین دستاوردهای عظیمی برایشان داشته، البته هنوز برایم مبهم است منظور از این مردم، آقای احمدی نژاد و مصباح یزدی اند یا مردم ایرانی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند.مردم ایرانی که حتی فرزندان دانشجویاشان در گوشه های زندان ها در سال نو باید هفت سین بر پا کنند و بزرگترین عید باستانی شان را جشن بگیرند.مردم ایرانی جرات دم بر آوردن علیه مظالمی که در حقشان روا داشته میشود را ندارند.
در هر حال جای بسی تبریک دارد از طرف ایشان به آنها و ما هم به ایشان تبریک میگوییم بزرگترین عید باستانی مان را.
در آستانه سال نو یادی میکنم از دوستانم احمد،مجید،نریمان،مهدی،کوروش،حسین،اسماعیل،عباس و یاسر که در بند گرفتارند و تاوان تحریف انقلاب پدرانشان ،که سهم آنها در حال حاضر چیزی جز زندان نیست، را میدهند و به دوستانم تبریک میگویم بزرگ عید نوروز باستانی و استقامتشان را و امید دارم که سالی که پیش روست به از پارش باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر