۲ اردیبهشت ۱۳۸۹

احمدی نژاد از حماسه پلی تکنیک تا حماسه دوربان 2.

شاید با دیدن صحنه هایی از اجلاس دوربان 2 اولین چیزی که برایم تداعی شد 20 آذر 85 بود،دیدن صحنه ای از وزیر امور خارجه ایران،منوچهر متکی و رحیم مشایی و 100 ایرانی همراه دیگر ،که در زمان سخنرانی رئیس جمهور در این کنفرانس ،با کف زنی های مضحک و مشخصا از سر ناچاری ،سعی در پنهان نمودن و توجیه افکار عمومی در رسانه ملی که حتی حاضر به پخش مستقیم این جلسه نشده بود داشتند.خاطرم هست در پلی تکنیک زمانی که احمدی نژاد برای اولین بار ،به دلیل سخنان دور از عقلانیت و عملکردش مورد حملات لفظی حضار قرا گرفته بود مسافران اتوبوس های حامل بسیجیان دانشگاهها و پایگاه های بسیج تهران ،به همان شکل منوچهر متکی به سر دادن صلوات و تشویق رئیس جمهور محبوبشان برای پنهان کردن اعتراضات دانشجویان پلی تکنیک پرداختند.اما نه تنها در این امر موفق نشدند که باعث ثبت حماسه ای ماندگار در تاریخ دانشگاه امیرکبیر گشتند و آنرا جزئی ازتاریخ ظلم ستیزی این دانشگاه نمودند.
شاید تا به حال هیچ روزی در تاریخ به اندازه آن روز در تاریخ جنبش دانشجویی پلی تکنیک تاثیر گذار نبوده که از آن روز تا به امروز تمامی حوادث پلی تکنیک دستخوش آن حماسه دانشجویی گشته است.از ماجرای جعل نشریات و محرومیت تعداد زیادی از دانشجویان که بنا به آمار بیش از 200 محرومیت از تحصیل و بیش از 20 دانشجو تا به حال بیش از یک ماه مهمان زندان بوده اند.اما همه اینها بعد از آن بود که احمدی نژاد در انتهای سخنانش در دانشگاه امیرکبیر از آن گفته بود که برخودی با این دانشجویان صورت نگیرد و دوباره شاهد تکرار همین کلمات از دهان همین فرد در دوربان 2 بودیم که خواستار عدم برخورد با افرادی که وی را تحقیر کرده اند داشت با اینکه می دانست که هیچ کس به جز آن افرادی که برایش کف میزنند برای حرف هایش پشیزی ارزش قایل نیستند و اگر بودند جلسه را در اعتراض به اعمال و گفتارش ترک نمی کردند که حال بخواهند بر اساس حرف های او با آن افراد برخوردی بکنند یا نه؟
اما حماسه ساز کلمبیا در دوربان 2 تحقیرش آنچنان برای ما خوشحالی در بر نداشت که بخواهیم کلیت این مساله را اینبار هم به مانند پلی تکنیک از اعتراض به او خرسند کند که اینبار حضور احمدی نژاد و سخنانش برای ملتمان یک ورشکستگی سیاسی و فرهنگی بود که از پس این عمل تنها احمدی نژاد بر می آمد.و تا جایی پیش برود که روسای جمهور برخی کشورها من جمله پرز رئیس جمهور اسرائیل مردم ایران و نژادشان را مورد اهانت قرار داده وجالب اینکه آقایان برای حفظ ثباتشان و عدم تبلیغات منفی در انتخابات آتی ،را به هر چیز ترجیح داده و حتی کلمه ای راجب به این موضوع واکنش نشان نداده اند که اگر این توهین به فلسطین یا حتی هر کدام از کشورهای عربی صورت می پذیرفت وزارت خانه های کشاورزی و تامین اجتماعی هم راجب این موضوع بیانیه صادر می کردند.
احمدی نژاد در آن روزگاران که پلی تکنیکی ها به روش خاص خود به استقبالش رفتند به واسطه سیاست هایش برای همگان شناخته شده نبود و در آن حضور حماسه سازش برای ما یادگاری جز زندان و حذف از فضای دانشگاه به هر نحو بر جای نگذاشت اما می توان گفت دستاوردش رسوا شدن برخی از جلوه های شخصیت نابهنجارش بر همگان بود تا بعد از آن تهدیدی به نام احمدی نژاد شناخته شود.
اما رئیس جمهور برای جبران شکستش دست به اعمالی زد که عملا چیزی جز سرشکستگی برای ایرانی نداشت،حضور پر حاشیه او در کلمبیا و تحقیر ملت ایران به واسطه نماینده اش در این دانشگاه برای او کافی نبود تا اینبار دوربان 2 در ژنو را هدف قرار داده تا شاید بیشتر از آنچه که میتواند ،شخصیت ملی ایرانیان را جریحه دار کند.
اما گویا کسی پیدا نشد به این آقا بگوید تو چطور میخواهی علیه نژاد پرستی و در مدح حقوق بشر صحبت کنی که دولتی که در راس آنی بدترین برخوردها را با دانشجویانش،با زنانش،با فعالین جنبش های مدنی اش و ....... انجام داده است و همین امروز که قصد سخنرانی داری ،فقط از یک دانشگاه امیرکبیر،9 دانشجو در زندان به سر میبرند و در همین دانشگاه در حال حاضر ده ها دانشجو از تحصیل که از حقوق اولیه هر انسانی است محرومند و همه اینها تنها به دلیل نقد جنابعالی بوده و اینکه با شما و طیف شما اختلاف عقیدتی داشته اند و حالا می خواهی علیه نژاد پرستی و حقوق بشر سخن بر آوری؟؟؟؟؟آیا این عقلانی است ؟؟؟آیا بهتر نیست راجب چیزی که به آن اعتقاد نداری و در عمل عکس آن را انجام داده ای سخن به میان نیاوری؟؟؟
آقای احمدی نژاد این جملات را خطاب به خودت به مینویسم.
آقای احمدی نژاد من نه تاریخدانم و نه سیاستمدار و نه میتوانم راجب مسایلی به مانند هولوکاست اظهار نظر کنم اما مطمئنم تو هم اوضاع بهتری نسبت به من نداری.اما نمیدانم چطور راجب اینگونه مسایل اظهار نظر میکنی،اما یک چیز را می دانم و مطمئنم که هر عملی را در جهت رشد و تعالی مملکتم باید انجام دهم ولی گویا تو این را هم نمیدانی و یا میخواهی آن را به هر قیمتی فدای جاه طلبی های خودت کنی.در این چند سال آنقدر به واسطه تو و رفتار تو تحقیر شده ایم که شاید تا سال ها نتوانیم به جایگاه واقعی یک ایرانی بازگردیم.اگر در هر چیزی با تو مخالف باشم در این زمینه که در فلسطین یک نسل کشی در حال وقوع است با تو موافقم و نه من که هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند،اما دفاع از این مردم به چه قیمتی برای تو ارزشمند است؟؟؟؟به قیمت نابودی و تروریست خواندن مردمانت،مگر نه این است که چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است،مگر ما چه گناهی کرده ایم که تاوان درگیری فلسطینیان و اسرائیلیان ،تروریست خواندن ماست،تحریم ماست،بر هم هخوردن روابط بین المللی ماست؟اگر هم نگران مسلمانانید پس چرا زمانی که صد ها هزار سودانی مسلمان و غیر مسلمان به دست عمرالبشیر کشته شد صدایت در نیامد آن موقع هم که در آمد در اعتراض به حکم جلب این جنایتکار تاریخ بود.
بگذریم از این مباحث که شاید در حد فهم من و تو نباشد که من ناظرم و تو مجری چشم و گوش بسته افکار افرادی به مانند مصباح یزدی.
اما کلام آخرم با تو اینکه از این پس قبل از آنکه دست به حماسه سازی هایی اینچنینی بزنی کمی با خودت تامل کن و قبل از آنکه بخواهی به فکر حقوق دیگر ملت ها باشی ،به این فکر کن که نوع عقاید تو و همفکرانت باعث زندانی شدن چند زندانی عقدتی و چند دانشجو و محروم شدن چند نفر از حقوق اولیه زندگی به مانند تحصیل و ... است.
به امید آنم که اگر اینگونه افکارت را پی میگیری، که میگیری، دوباره رئیس جمهور این مملکت نشوی ،که انتهای آن قهقرایی را که انتظارمان را میکشد نمی توانم تصور کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر